قسمت سوم

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

قسمت چهارم

سلام مرسی که هستید و میخونید فقط همین     قسمت سوم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت سوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareyeshabaam بازدید : 260 تاريخ : يکشنبه 14 بهمن 1397 ساعت: 21:44

قسمت پنجم

امیدوارم دوست داشته باشین         قسمت سوم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت سوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareyeshabaam بازدید : 235 تاريخ : يکشنبه 14 بهمن 1397 ساعت: 21:44

قسمت ششم

 قسمت ششم رمان کامران هومنی     قسمت سوم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت سوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareyeshabaam بازدید : 306 تاريخ : يکشنبه 14 بهمن 1397 ساعت: 21:44

قسمت هفتم رمان

       در کوي تو معروفم و از روي تو محروم...  گرگ دهن آلوده ي يوسف ندريده...      قسمت سوم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت سوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareyeshabaam بازدید : 259 تاريخ : يکشنبه 14 بهمن 1397 ساعت: 21:44

قسمت هشتم رمان کامران هومنی

 

عکس نوشته دلتنگی و تنهایی عاشقانه

 

قسمت سوم...
ما را در سایت قسمت سوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareyeshabaam بازدید : 148 تاريخ : يکشنبه 14 بهمن 1397 ساعت: 21:44

قسمت اول

تقديم به همه طرفداران گل کامران و هومن عزيز   ستاره ي همه تو آسموناس و همه تو آسمونا دنبالش ميگردن!  ولي من تو تلويزيون دنبال ستارم ميگردمو جاش تو قلبمه...  دوستت دارم درخشان ترين ستاره   _مهلا! خاک بر سرم ميدوني چقدر ديگه تا کنکور مونده؟ _اه! سوگند بذار يه بار تو حال خودمون باشيم ديگه! هي کنکور قسمت سوم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت سوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareyeshabaam بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 0:29

قسمت دوم رمان ستاره ي شبام

    يه متر پريدم!! مامانم اومد تو اتاق همينجوري که داشت نفس نفس ميزد تلفنو انداخت رو تختو گفت _واي...(اب دهنشو قورت داد) اين...اين زنه کي بود...طهماسبي؟...ميرزايي؟... _کيو ميگين؟! تهراني؟ _اره اره اره همون خانمه تهراني! _خب؟؟؟؟؟ _الان پشت خط بود _خب خب چرا هول کردين چي گفت؟ _واسه اون اختراعت زنگ زد قسمت سوم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت سوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareyeshabaam بازدید : 221 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 0:29

قسمت سوم

قسمت سوم .با صداي وقتي رسيدي که شکسته بودم چشمامو باز کردم...فهميدم گوشيم داره زنگ ميخوره... خوابم برده بود...حال نداشتم جوابشو بدم...دستمو که بيرون از پنجره بود اوردم تو، خوناي روش خشک شده بود...دستو پاهام رنگ گچ شده بود...پوزخندي زدمو در پنجره رو بستم داشتم يخ ميزدم. دي بود. همه اتاقم سرد شده بود. قسمت سوم...ادامه مطلب
ما را در سایت قسمت سوم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : setareyeshabaam بازدید : 342 تاريخ : يکشنبه 11 تير 1396 ساعت: 0:29

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه